بسم الله الرحمن الرحیم حضرت علی علیه السلام: من با نفس خودم هيچ موجودی را برابر نمی‏كنم اگر بخواهی معامله بكنی با نفس خودم ، هيچ چيزی را با آن برابر نمی‏كنم جز پروردگارم . در عوض ، فقط او را می‏گيرم . پاورقی : 1 ) نهج البلاغه فيض ، كتاب 31 ، قسمت 46 ، صفحه . 929 2 ) بحار الانوار ، ج 75 ، ص 135 ، باب . 21 درون هر انسانی مملو از جنگ های تمام نشدنی دو نیروی متضاد است یکی " نیروی میل به زندگی و باروری " * و دیگری " نیروی انفعال و مرگ " که هر دو این نیرو در صورت غلبه بر دیگری خصوصیات و نتایجی را در آدمی پدید می آورد . در صورتیکه نیروی زندگی پیروز شود دوستی ، عشق ، محبت ، نوآوری ، تولید نفس و صیانت ذات و اگر به عللی که در پائین توضیح داده خواهد شد . نیروی انفعال پیروز شود کینه ، عداوت ، میل به ویرانی و انهدام و در نهایت مرگ بر خلق و خوی بشر حاکم خواهد شد .زیگموند فروید بنیانگذار مکتب روانکاوی ، تجاوز گری و تعدی را از خصوصیات اولیه بشر دانسته و علت این خوی را حاکمیت غریزه مرگ بر انسان می شمارد .فروید در مورد پدید آمدن این انحراف در انسان معتقد است که عامل اصلی تعادل روانی بشر در جامعه " نیروی غریزه جنسی " می باشد که از هنگام تولد تا مرگ با انسان همراه خواهد بود . وی معتقد است که غریزه جنسی تا پنج سالگی در سه نقطه از بدن متمرکز است و موجب فعالیت هائی در کودک می شود که به ترتیب عبارتند از : لب و دهان ، نشیمنگاهی و تناسلی که به نظر این دانشمند ، اگر روند تکاملی این غریزه در اجتماع و خانواده بنا به عللی با مشگل یا مانعی روبرو شود مطمئنا" انحرافاتی در فرد پدید می آورد که در صورت عدم درمان صحیح و به موقع تا آخر زندگی بشر، وی را تحت تاثیر قرار می دهد . به عنوالن مثال : اگر فردی در روند تکاملی خود در مرحله دهان و لب متوقف شود فرد در زمان بزرگسالی میل شدید به مردم آزاری و لت و پار کردن حیوانات تمایل نشان می دهد.که در روانشناسی این تمایل یک نوع بیماری محسوب می شود که اصطلاح علمی آن سادیسم می باشد . دانشمندان دیگری از جمله اریک فروم ، گوستاو یونگ ، کارن هورنای و آدلر نیز هر چند اختلافاتی با فروید داشته اند ولی هر کدام تا حدودی ریشه این بیماری روانی را مثل فروید از ناکامی جنسی دانسته اند . اریک فروم در تعریف سادیسم می گوید : سادیسم یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین کژخوئی های جنسی است . همانطور که اشاره شد فروید ریشه سادیسم را از دوران کودکی دانسته که از عقده های روانی ناشی شده است که از تجلیات نیروی انفعال یا شور مرگ هستند . شخص مبتلا به سادیسم شخصی است که اصولا" میل به آزار و شکنجه دادن دیگران داشته و انهدام و نیستی در او یک میل طبیعی است ( جرایم و انحرافات جنسی – دکتر انصاری – ص 51-52) . دکتر انصاری استاد روانشناسی دانشگاه تهران نیز معتقد است که شخص مبتلا به سادیسم شخصی است که اصولا" میل به آزار و شکنجه دادن دیگران داشته و انهدام و نیستی در او یک میل طبیعی است . افراد مبتلا به سادیسم در نشان دادن واکنش به محرک ها کم و بیش به یک صورت عمل می کنند و تغییر در رفتار امکان دارد فقط به ضعف و شدت بیماری فرد برگردد. در این نوشته سعی شده به اهم خصوصیات مشترک افراد مبتلا به این انحراف روانی اشاره گردد : تمایل به وارد آوردن درد جسمانی : شخص مبتلا به سادیسم معمولا" نیاز شدید به وارد کردن درد و رنج شدید بدنی بر موجود زنده تحت سلطه خود برای ارضاء انحراف روانی خود احساس می کند اینگونه افراد معمولا" با حرکات و رفتارشان سعی دارند هر چه در جلوی پایشان قرار بگیرد که نشان از تحرک و بالندگی در آن باشد له و لورده و بی حرکت سازند . ویرانگری و انهدام همه چیز : افراد سادیسمی فقط در زمینه های جنسی دست به اعمال خشونت آمیز نمی زنند بلکه در تمام زمینه های زندگی فردی و اجنماعی شان نشانه هائی از سادیسم به چشم می خورد و ریز ریز عمل و فعالیت شان در راستای انهدام و نیستی است . میل به کنترل : در همه افرادی که تمایل سادیستی دارند شور کنترل مطلق و نامحدود بر موجود زنده وجود دارد مجبور کردن شخص تحت کنترل به تحمل درد و یا تحقیر ، بدون آنکه شخص بتواند از خود دفاع کند از خصوصیات فرد مبتلا به سادیسم محسوب می شود و اینگونه افراد سعی می کنند موجودات تحت سلطه خود را به صورت شی و دارائی خود در آورده و به بهره کشی از آن بپردازند و در صورت تشدید این مورد از تظاهر ؛ فرد به مرده خواری روی می آورد .به عنوان مثال می توان به پول دوستی مفرط ، نگه داشتن چیز های کهنه و بدون کاربرد و باصطلاح تاریخ گذشته ، داشتن علاقه شدید و بیمارگون به گذشته و بیان خاطرات و آرزوی بازگشت به آن زمان ها ، نامیدی و ترس از آینده و بیان اخبار نگران کننده از تغییر و تحول به صورت افراطی و علاقه به بوهای نامطبوع اشاره کرد که از مصداق های بارز این خصوصیات می باشد . تحریک بوسیله در ماندگان : نشان دیگر شخص مبتلا به سادیسم آن است که تنها بوسیله درماندگان و زیر دستان تحریک و حس انتقام را در آنها تشدید می کند ( چرا که تداعی کننده دوران ناتوانی و درماندگی و حقارت اوست ) و هرگز با کسانی که نیرومند تر از خود تشخیص دهند تحریک نمی شوند . اینگونه افراد معمولا" صاحبان قدرت را تحسین می کنند ( تحسین فرد مبتلا به سادیسم از فرد صاحب قدرت تحسین خود فرد و توانائی های خود نیست بلکه آن چیزی که مورد تحسین قرار می گیرد قدرت است نه فرد و اگر زمانی فرد صاحب قدرت ، قدرت خود را از دست بدهد در آن صورت شدید ترین و تحقیر آمیز ترین اهانت ها و بی توجهی را از طرف همان تحسین کننده دریافت خواهد کرد .) ترس از مسائل غیر قابل پیش بینی : افراد مبتلا به سادیسم از هر آنچه معین و قابل پیش بینی نباشد و نیازمند واکنش اصیل و و خود انگیخته از طرف فرد مبتلا باشد واهمه دارند . اینگونه افراد معمولا" از زندگی واهمه دارند چرا که طبیعت زندگی مانند طبیعت خود فرد سادیستی غیر قابل پیش بینی و کنترل است .منش سادیستی معمولا" از هر بیگانه و نوئی می ترسد چرا که کسی که بیگانه است ، تازه است و آنچه تازه باشد در اینها بدگمانی و نفرت را بیدار می سازد زیرا مستلزم پاسخی خود انگیخته ، زنده و یکنواخت است . انضباط بدون نظم : معمولا" عقیده عموم مردم بر این است که فرد منضبط همواره طالب نظم بوده و مخالف به هم ریختگی است یعنی فرد منضبط نمی تواند بی نظم باشد چون در ظاهر این دو رفتار متضاد می باشد .ولی در روانکاوی مشخص شده است کسانی که در ظاهر پای بند ی شدیدی به انضباط خشن و خشک دارند در باطن ( ناخودآگاه ) و یا زمانی که احساس کنند هیچ کنترلی بر روی آنها وجود ندارد بی نظم ترین افراد می شوند و شدیدا" تلاش می کنند تا همه چیز را ( چه در ذهن و چه در بیرون از ذهن ) به هم بریزند و نابود سازند .( همان نظمی که به تصور او باعث ناکامی وی و عدم موفقیت او در زندگی شده است ) معمولا" انحراف سادیسمی زاینده نظم و انضباط خشک و شدید والدین بر روی کودکان می باشد چرا که نظم و انضباط خشک و روابط ناسالم مانع بروز توانائی های فرد شده و در نهایت فرد ذلیل و زبون و فاقد توانائی برای انجام کار مفید می شود و لذا فرد مبتلا به سادیسم در ناخودآگاه خود تنفر عجیبی از نظم و انضباط خشکی که باعث ناتوانی او و عدم رسیدن به لذت زندگانی شده احساس می کند و همواره در پی فرصتی است تا هر چه نشان از نظم و ترتیب باشد بشکند و نابود سازد . از طرف دیگر عدم توانائی در برخورد با تحرکات و مشکلات زندگی در فرد مبتلا اضطراب و نگرانی دائمی بدون دلیل ظاهری ایجاد می کند و این ناراحتی و ترس از زندگی سبب پناهنده شدن فرد به سوی صاحبان قدرت و در نهایت تصاحب قدرت می شود . در اصل فرد مبتلا به سادیسم در زیر سلطه قدرت منتظر می ماند تا در فرصت مقتضی صاحب قدرت را خلع و در جای او بنشیند . هر چند باز هم خود را از پناه بردن به قدرت بالاتر از آن قدرتی که تصاحب کرده بی نیاز نمی بیند . حسادت شدید نسبت به همه چیز : فرد مبتلا به سادیسم به علت محدودیت های غیر معمول و سخت گیری های بی انتها در ایام کودکی معمولا" خود را فردی بدبخت و ذلیل احساس می کند و جالب اینجاست این قبیل افراد کاملا" به ضعف و زبونی خودشان در برخورد با واقعیات زندگی واقف بوده و در هر لحظه خود را توبیخ و تحقیر می کنند و به جای برخورد منطقی با حوادث و رویدادها ؛ از مقابل آنها فرار کرده و در گوشه ای منزوی و حالت دفاعی به خود گیرند و هر چقدر حالت انتقاد از خود افزایش یابد دیگران را بیش از پیش برتر دانسته و تمجید می کنند و دیگران در نظر اینها برتر ، قدرتمند و قابل احترام جلوه می کنند و در نظر کودکانه اینها فقط دیگران هستند که با بکار گیری جسارت و قدرت از خوشی های زندگی بهره مند می شوند لذاتی که اینها شدیدا" آرزوی آن را دارند ولی توانائی بدست آوردنش را ندارند پس چون اینها توانائی بهرهمند شدن از خوشی ها را ندارند پس دیگران نیز نباید داشته باشند به همین خاطر سعی دارند به هر طریق ممکن ( اگر صاحب قدرت باشند ) با حذف و نابودی و ( اگر صاحب قدرت نباشند) با بیان و گفتار سعی می کنند تخریب کنند و اگر توانائی این کار منفی را هم به خاطر ترس از دیگران نداشته باشند در تصورات خود که هیچگونه محدودیتی هم ندارد دست به این عمل میزند تا حد اقل از این فشار روانی خود را نجات بخشند . احساس فاصله شدید بین خود و جنس مخالف : همانطوریکه گفته شد افراد مبتلا به سادیسم همواره خودشان را به علت بی عرضگی و ترسوئی مورد ملامت قرار می دهند و چون در ذهن مریض اینها جلب توجه جنس مخالف که از لذتی خارق العاده برخوردار است و توانائی خاصی می طلبد و چون فاقد این توانائی هستند از ایجاد ارتباط با جنس مخالف ( هر چند در چارچوب ارزش ها و هنجارها هم باشد ) دوری می کنند چون همواره نگران هستند توسط جنس مخالف مورد تمسخر قرار گیرند و لذا سعی می کنند از این مسئله بگریزند و چون این گریختن به نوبه خود احساس گناه را در ایها بیشتر از گذشته می کند ا دنبال این مسائل نرفته و تلاش می کنند خود را بی نیاز از این مسئله نشان داده و آنهائی را که در این مسئله توانا ببینند مورد هجمه و تمسخر قرار می دهند و اگر فرصت بدست آورند اینگونه افراد را به شدت تنبیه و حتی به قتل می رسانند . فرو مایگی : یکی از خصوصیات مهم فرد مبتلا به سادیسم فرو مایگی است این قبیل اشخاص میل دارند همواره بر فرد ضعیف تر از خود فرمان برانند و به نوعی تسلط خود را بر او نشان دهند اما در عین حال نمی توانند بدون تسلیم و تمکین بر قدرتمند تر از خود زندگی و آرامش خیال داشته باشند و اگر نتوانند خود را فرمانبردار و زیر دست کسی بکنند به ناچا خود را به چیزهای موهوم و گذشته دروغ و یا به نیروهای طبیعت ویا هر چه در تصور او از او قوی تر باشد ( به غیر از خداوند ) پناه می برند .سادیسم به قانونی گردن می نهد که در آن اصل اول گردن نهادن و تسلیم محض در مقابل قدرت برتر از خود است هر قدرتی که باشد ( البته تسلیم به قدرت الهی در فرد سادیسم وجود ندارد بلکه معمولا" تمایل دارد به قدرت های غیر الهی تسلیم گردد .)اما به ناتوانتر از خود بدون رحم و شفقت فرمان براند و مسلط شود. دیدن عیب های خود در دیگران و انتقاد از آنها : ایراد گرفتن از دیگران برای تحقیر و توهین ، از عمده ترین خصوصیات افراد مبتلا به سادیسم می باشد . انتقاد سادیسم انتقاد سازنده نیست و تمام حرکات ، رفتار و گفتارش مملو از تحقیر و گرفتن ایراد به دیگران خواهد بود فرد مبتلا به سادیسم با اشکال تراشی و ایراد گیری بی دلیل و غیر منطقی همواره سعی دارد دیگران را از جایگاه برتر خودشان پائین کشیده و همسنگ خود کند به همین خاطر است که حتی طرز بیان فرد سادیسم مرگ و نیستی را در ذهن مردم تداعی می کند . خواجه حافظ شیرازی در دیوان اشعار خود به مواردی اشاره می کند که مصداق آن این قبیل افراد می باشد : کمال صدق و محبت ببین نه نقض گناه که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند بی هنری دقیقا" یکی از خصوصیات افراد مبتلا به سادیسم می باشد و افراد بی هنر همیشه به جای دیدن نقاط قوت در دیگران به نقاط ضعف آنها توجه و شروع به انتقاد بی مورد می کنند. انواع سادیسم : سادیسم ذهنی : در این حالت شخص سادیسم به جای اینکه به دیگران آزار و اذیت برساند صحنه های اعمال سادیستی را در ذهن خود مجسم کرده و با مرور آنها از این صحنه ها لذت فراوانی می برد معمولا" افرادی که در جامعه مقبول و مشهور باشند انحراف آنها به شکل ذهنی خواهد بود و اینگونه افراد ممکن است این حالت را در نویسندگی ، نقاشی و ..... نشان دهند . سادیسم سمبلیک : در این حالت فرد سادیست به جای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی ، کوشش می کند تا با رفتار و تحمیل حالات روانی نسبت به افراد زیردست خود آنان را اذیت و آزار دهد مانند تمایل به توهین ، تحقیر و پایمال کردن شخصیت افرادی که با آنها برخورد می کنند . معمولا" مبتلایان به اینگونه سادیسم سعی می کنند هر چیز را تحت سلطه و انقیاد خود در بیا ورند و برتری خود را نشان دهند . سادیسم بدنی : مبتلایان به اینگونه سادیسم معمولا" در پی تحمیل آزار و اذیت بدنی به دیگران هستند و حتی گاها" این اعمال را تا حد کشتن و قتل انجام میدهند و برخی از این افراد برای ارضای تمایلات خود حتی حیوانات را نیز مورد آزار و اذیت قرار میدهند تا به آرامش روانی هر چند کوتاه دست یابند . اهم علل بروز بیماری سادیسم در افراد : تنبیه های وحشتناک دوران کودکی : تنبیه های شدید دوران کودکی که به اصطلاح برای تربیت صحیح از جانب والدین صورت می گیرد در کودک وحشت شدیدی ایجاد می کند و در صورت استمرار چنین وضعیتی حس تمامیت کودک رفته رفته شکسته و حس احترام و اعتماد به خود کاهش می یابد و سر انجام به علت ایجاد تنفر از خود دیگر هیچ هویت و احترامی برای خود قائل نگردد و او دیگر او نباشد . وابستگی شدید به مادر: توانائی ها و استعداد های بشری در سایه تربیت صحیح والدین و پاک بودن جامعه بارور شده و شکوفا می گردد . در این میان اگر تربیت سختگیرانه و لاابالی گونه باشد استعداد های درونی انسان ها رشد نمی یابد در این میان تربیت مادر به لحاظ نزدیکی به کودک بسیار مهم و اساسی است. آگر مادری آگاهانه یا ناآگاهانه نتواند فرزند خود را بطور صحیح تربیت کند و فقط تلاش کند که او را مطیع محض خود کند و به خاطر ترس از صدمه دیدن کودک او را از تجربه کردن محیط اطراف بازدارد ممکن است از نظر جسمی کودک سالم و بدون هیچ صدمه ای بزرگ شود ولی این رفتار محدود کننده مانع بزرگی در مقابل تکامل روانی کودک ایجاد می کند و باصطلاح فرد با داشتن سن زیاد کودک می ماند و رفتارش نیز کودکانه خواهد بود .و لذا فرد در آینده بدون حمایت مادر باصطلاح مهربان و راهگشا نمی تواند در زندگی واقعی با مشکلات خود دست و پنجه نرم کند .و زندگی سالمی را تجربه کند . و اگرهم بخواهد تصمیم مهمی در زندگی خود بگیرد آن تصمیم عاقلانه و حساب شده نخواهد بود چرا که همان تصورات دوران سرکوب شده دوران کودکی محور تصمیم گیری های اوخواهد بود . راه جلوگیری از کشیده شدن به سادیسم : به جای اعمال محدودیت های غلط بیمارگون بر روی کودکان و تحقیر آنان و نادیده گرفتن مستمر توانائی های کودک ، به آنها مسئولیت بدهیم و به نوعی آنها را در چرخه زندگی سهیم کنیم و آنها احساس کنند نقش آنها در زندگی بسیار مهم و اساسی است و باصطلاح آگر آنها نباشند قسمتی از این موفقیت ها ناقص خواهد بود . وقتی ما به بچه های خود مسئولیت می دهیم آنها را با تجربیات و واقعیات زندگی رودررو و آشنا می سازیم و کودک رفته رفته راه های بهتر مقابله کردن را با تجربیات بدست آمده لمس می کند برای خود راه های بهتر که نشانگر بکار بردن اندیشه است انتخاب می کند و رفته رفته شخصیت کودک سالم شکل گرفته و تقویت می شود این قبیل افراد به علت کسب تجربه گرانقدر در برخورد با مسائل تلخ و شیرین زندگی ، در آیند ه می توانند در زندگی خصوصی ( در سطح خرد ) و جامعه ( در سطح کلان ) تصمیمات عقلانی و درست اتخاذ کنند و پایداری اینها در مقابل حوادث گوناگون زندگی قطعا" بسیار بیشتر از آنهائی خواهد بود که در دوران تکامل شخصیت به علت موانع متعدد نتوانسته اند تجربیات لازم را کسب نمایند . توکل به خداوند و ایجاد ارتباط با آن منبع لایزال تاثیرات بسیار مثبت در تربیت فرزندان و اعتماد به نفس دادن به کودکان به همراه دارد مادری و پدری که به خداوند ایمان راسخ داشته باشد قطعا از اضطراب ، نگرانی و احساس تهدید به دور خواهند بود و شخصیت بسیار سالم در زندگی خواهند داشت و بالطبع در زندگی کودکانی که این مادر و پدر تربیت کنند هیچ گونه نامیدی ، یاس ، تهدید ؛ خشونت و ارعاب خبری نخواهد بود در نتیجه شخصیت آنها در بهترین شرایط به سوی تکامل و تثبیت پیش خواهد رفت و در آینده نیز افرادی خواهند بود که نه تنها از زندگی و حوادث آن نخواهند ترسید بلکه آنها را نوعی تنوع زیبا و به یاد ماندنی که لازمه یک زندگی زنده و بارور و شاداب است به حساب آورده و از زندگی لذت خواهند برد و هماره بر درگاه احدیت به خاطر خلق این همه نعمت و ارزانی آن به انسانها که آنها نیز جزئی از آنها هستند قدر دان و سپاسگذارخواهند بود برخلاف انسان های روان نژند که از هر تجربه تازه به وحشت می افتند و همیشه گلایه مند و اخمو هستند و هیچ امیدی به خداوند بزرگ ندارند .